کد مطلب:30893
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:14
بعضي از نويسندگان نوشته اند: شريعت صامت است، ما به حرفش مي آوريم: آيا اين نظر پايه و اساسي دارد يا بي اساس و پوچ است؟
در هنگام مواجهة با هر متني سه چيز وجود دارد: مؤلف، مفسر و متن.
در گذشته مي گفتند: متن ابزاري براي فهم مراد مؤلف است. يعني از طريق متن مفسر مي تواند مراد مؤلف را به دست آورد، يعني متن ناطق است، با ما سخن مي گويد، مراد مؤلف را به ما مي فهماند؛ ولي امروزه برخي مي گويند: نمي توان مراد مؤلف را از متن به دست آورد، چون كه مؤلف در يك سلسله محدوديت هاي زماني، مكاني و موقعيتي قرار دارد كه متن بازگو كنندة آن محدوديت ها نيست. پس متن نمي تواند، مراد جدي متكلم را در اختيار مخاطب قرار دهد. پس متن صامت است، اين مخاطب است كه با انتظارات و سؤالاتي كه دارد متن را به حرف وا مي دارد.
به نظر مي رسد كه سخن اوّل درست است يعني متن ناطق است، نه صامت.
چرا كه اولاً: نويسندگان در پر وسة نگارش در پي اين هستند كه با خوانندگان كتاب سخن بگويند؛ متن را ابزاري براي سخن گفتن خود مي دانند و خوانندگان هم با همين برداشت، به سراغ متن مي روند تا نظر متكلم و مؤلّف را به دست آورند. بادقت در اين سخن بطلان اين نظر كه متن صامت است، روشن مي شود.
ثانياً : با نگاه به خود قرآن و نهج البلاغه وديگر متون ديني، روشن مي شود كه متن ناطق است. قرآن در معرفي خويش مي گويد: اين كتاب بهترين حديث است. اين كتاب شما را هدايت مي كند و امثال اين عبارات . از اين تعبير ها روشن مي شود كه قرآن ناطق است نه صامت.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.